یادداشت | عوامل بروز آسیبهای جنسی در خانواده
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، اولین و کوچک ترین و در عین حال مهم ترین نهاد تربیتی خانواده است. در این نهاد است که کودک آداب معاشرت، و قوانین زندگی اجتماعی، مهارتهای زندگی را میآموزد. در این میان والدین به عنوان نخستین آموزگاران زندگی باید در آموزش مسائل تربیتی و از جمله مسائل جنسی به کودکان دقت لازم را بنمایند.
اگر امروزه به دلایل متعددی مانند دگرگونی در الگوهای فرهنگی، شهرنشینی، گسترش ارتباطات، ورود ابزارهای جدید ارتباطی به خانواده، یکی از مهمترین مشکلات ایجاد شده در جوامع گوناگون، بروز ناهنجاریهای رفتاری جنسی میان جوانان و فرزندان خانواده است جایگاه اصلی حل این مشکل نیز به محیط خانواده و تربیت والدین باز میگردد.
زیرا یکی از کارکردهای مهم تربیت خانواده، تربیت درست جنسی فرزندان است. خانوادههایی که در تربیت جنسی فرزندان خود به خوبی رفتار کنند و در شکوفایی هویت جنسی فرزندان موفق باشند فرزندان شان در مقایسه با خانوادههای بی تفاوت، مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی کمتری خواهد داشت.
اغلب خانوادهها تصور میکنند که آموزش جنسی به کودکان مسأله ای است که کودک به مرور زمان، خود میآموزد؛ ولی این تصور غلطی است. روابط بین اعضای خانواده و از همه مهمتر رابطه سالم و صحیح بین پدر و ماد میتواند در اولین مرحله کمک شایانی به تربیت کودکان کند.
پدر و مادر باید محیط خانه را به محیطی سالم و امن و محیطی پر از دوستی، محبت، عشق و احترام متقابل به یکدیگر تبدیل کنند تا کودکان نیز از آنان زندگی کردن را بیاموزند.
والدین باید به این نکته توجه کنند که کودکان در آینده رفتارهای پدر و مادر خود را تقلید خواهند کرد بنابراین آنان مانند معلمی مهربان باید کودکان را برای زندگی پرورش دهند. به همین دلیل وجود رابطه سالم و فعال بین والدین، به انجام رساندن صحیح وظایف اجتماعی و آگاه بودن به شیوههای صحیح تربیتی و آموزش مهارتهای زندگی، میتوانند والدین را در تربیت صحیح کودکان کمک رسانند.
والدین باید بتوانند در مسائل تربیتی به کودکان خود مشاوره دهند، تا کودکان در نتیجه عدم آگاهی والدین به تصمیمات شتاب زده دست نزنند، ما در این مختصر به نکاتی در باره خانواده و نقش آن در تربیت جنسی کودکان میپردازیم.
1- کمبود محبت
مسأله ای که در این مبحث توجه انسان را به خود جلب میکند، این است که کمبود محبت در مردان نسبت به زنان بیشتر است. شاید بتوان علت آن را در این باور اشتباه یافت که والدین فکر میکنند دختران فقط نیاز به محبت دارند و باید با پسران با جدیت برخورد کرد و تا بتوانند در آینده در برابر مشکلات شانه خالی نکنند.
پسرانی که میبینند مادرشان فقط به خواهرشان توجه میکند و به وضع دخترشان رسیدگی میکند ولی توجه خاصی به پسرشان نمیکند، در خود احساس تنفر میکنند و در آینده نیز در برخورد با جنس مخالف از اعتماد به نفس کافی برخوردار نخواهد بود؛ لذا ممکن است به طرف رفتارهای انحرافی بروند و با روشهای غلط این کمبود را جبران کنند.
برخی در تنهائی و انزوا فرو میروند و ممکن است با خود ارضائی به فکر رفع این کمبود برآیند و گاهی نیز به مازوخیسم و سادیسم روی آورند.
رایجترین علت روانی خود ارضائی نقصان محبت است
«هادفیلد» روان شناس نوجوانان مینویسد: «رایجترین علت روانی استمناء نقصان محبت است. کودک چون مأیوس و دلسرد شد، به خودش می درآید. به طوریکه تمام زندگی عشقی وی متمرکز بر لذت جسمانی گردیده، میل شدیدی برای احساس این لذت حاصل میکند.»
خوب است والدین، به ویژه مادران توجه داشته باشند که غفلت آنها از نیازهای عاطفی پسران شان، چه آثار زیان بار و گاه جبران ناپذیری را برای فرزندا نشان در پی خواهد داشت. خلأ عاطفی و روانی، راه را برای نفوذ انحرافات وگرایش های نامطلوب هموار میسازد و کمبودهای یادشده، کودک ونوجوان را آسیب پذیر میکند.
امام باقر(ع)، برای جلوگیری از پیامدهای ناگوار کمبود محبت و اینکه فرزندان در آینده، بتواند عقده حقارت را از خود دور کنند و عکسالعمل محیطی از خود نشان دهند میفرماید: «به خدا سوگند، من در ارتباط با بعضی از فرزندانم، شخصیت او را میسازم. او را روی زانوی خود مینشانم و بسیار به او محبت میکنم. زیاد به او محبت میدهم و او را به عنوان نعمت خداوند بزرگ میبینم. با آن که این همه احترام و محبت، شایسته فرزند دیگر من است، اما این نوع کارها را میکنم تا او به عوارضی مبتلا نشود. جان فرزند شایستهام از شرّ او مصون باشد و با او رفتاری را که برادران یوسف با وی نمودند، ننماید. »
مطلب مهمی که در این جا شایان ذکر است این است که نباید کودکان را ناز پرورده و بی مسئولیت تربیت کرد. زیرا در این موارد پسران نمیتوانند رفتارهای مردانه را فرا گیرند و بیش از اندازه به مادرشان وابسته میشوند.
او فردی مغرور و از خود راضی بار میآید و در مواجهه با مشکلات، نمیتواند آن چنان که شایسته است از خود عکسالعمل نشان دهد. بنابراین احساس حقارت و ناتوانی میکند و مشکلات روحی روانی زیادی به او هجوم میآورد. در این میان او به بیماریهای روانی دچار میشود و ممکن است در حالتی نامتعادل دست به خود کشی بزند.
امام باقر(ع) درباره عواقب زیادهروی در محبت کودکان، میفرماید: بدترین خانوادهها، خانوادههایی هستند که در نیکی و محبت نسبت به فرزندان، از حد تجاوز کنند و به زیادهروی بگرایند.
2- استبداد و سلطه گری والدین
متأسفانه در جامعه ما، شاهد والدینی هستیم که تمایل دارند فرزندان شان را تمام وقت زیر نظر بگیرند و همه رفت و آمدهای آنان را کنترل کنند. آنان به تصور اینکه فرزندا ن شان از درک و شعور بالایی برخوردار نیستند و نمیتوانند در جامعه، از عهده وظایف محوله خود به نحو احسن برآیند، دائماً مراقب رفتارهای آنان بوده و اجازه هیچ گونه ابتکار عملی را به آنان نمیدهند.
پیامبر اکرم (ص) نیز به این امر توجه کرده و میفرماید: «به هیچ وجه، فرزند خود را به نادانی و نفهمی متهم نکنید». روشهای تربیتی که مبتنی بر رفتارهای خشونت آمیز و سختگیرانه نسبت به کودکان است باعث میشود که ارتباط بین کودک و والدین کاهش یافته و در نتیجه فاصلهها افزایش یابد.
در این جا است که کودک به جای اینکه محیط خانواده را، محیطی امن و همراه با صمیمیت بیابد، شکنجه گاهی را میبیند که والدین در آن فقط به فکر مطیع کردن او هستند. او در این محیط نامناسب نمیتواند به بر آوردن نیازهای عاطفی خود دست یابد و به تدریج محیط خانه را مکانی خالی از محبت مییابد.
از دیگر، عیوب روش تعلیم و تربیت استبدادی این است که کودک در این روش، به اعمالی دست میزند که در درون خود از آنها متنفر است. از این رو همواره در صدد این است که از محیط کناره جویی کند، که حتی اگر شیوههای تربیتی تازهای نیز اعمال شود باز کودک در احساس آن را قبول نمیکند.
عواقب این حالت، میتواند به ظهور کناره جویی عاطفی بینجامد که در آینده نتایج ناگواری به همراه دارد. این نتایج میتواند به صورت مشکلات روانی ظهور کند. مشکلات روانی مانند هراس عاطفی، بد بینی و منفی نگری. این جاست که انحرافات روانی شکل میگیرد که پیامدهای اختلالات عمومی رفتاری است و نتایج این اختلالات بزهکاری، نارسائیهای روانی و انحرافات جنسی خواهد بود.
3- تحقیر
از عواملی که منجر به انحرافات جنسی میشود تحقیر فرزندان است. پسری که دائماً از طرف والدین سرکوفت میشنود، بی کفایت و بی عرضه خوانده میشود و به او گفته میشود که لیاقت مرد بودن را ندارند، رشد او با اختلال همراه خواهد بود. در آینده نیز چنین فرزندانی، در برقراری ارتباط با جنس مخالف، با مشکلات زیادی رو به رو خواهد شد.
افرادی که در دوران کودکی خود، دچار مشکلات پیچیدهای شدهاند و در خود احساس حقارت شدید کردهاند، در بزرگسالی افرادی مبتلا به انحرافات جنسی خواهند بود. آنها درک صحیحی از زندگی جنسی و عاطفی خود نخواهد داشت.
یکی از مهمترین وظایف والدین، ایجاد شخصیت و اعتماد به نفس در کودکان است. والدین باید برنامه منظمی را برای کودکان طرح ریزی کنند تا شخصیت آنها به طور کامل شکل گیرد و از اضطراب و استرس در زندگی در امان باشند. در این میان، احترام به کودک، توجه به نظرات او و خوش اخلاقی با او میتواند به ایجاد شخصیت در کودک کمک قابل شایانی کند .
پیامبر نیز در به این امر مهم توجه کرده و میفرماید أکِرمُو أَولادَکُم و أَحسِنُوا آدَا بَهُم. به فرزندانتان احترام کنید و با آداب و روش پسندیده، با آنها معاشرت نمایید.
کمبود احترام و نداشتن اعتماد به نفس
همه ما دوست داریم نزد دیگران تحسین شویم و مورد احترام قرار گیریم اما این احساس و نیاز، آن گونه که باید و شاید در برخی انسانها به ویژه نوجوانان تأمین نمیشود و اغلب احساس سرخوردگی و ناامیدی جایگزین آن میگردد.
خانوادهها میتوانند به ایجاد این حس احترام و اعتماد به نفس فرزندان بسیار کمک کنند.
والدین با احترام به شخصیت تک تک فرزندان و ایجاد حریم برای فرزندان شان به آنها اعتماد به نفس میبخشند و کرامت نفس ایشان را تقویت میکنند.
احساس حقارت و نداشتن اعتماد به نفس، چنان تاثیر نا مطلوبی به انسان می گذارد که فرد احساس فرومایگی و بد بودن میکند و رفته رفته از قلههای رفیع منزلت و شان انسانی فاصله میگیرد و سقوط میکند.
بنابراین باید احساس منزلت وجلالت شان نوجوانان را با تکریم وتحسین آنها پرورش داد. تا خود را بالاتر ومنزه تر از آن بدانند که در وادی گناهان فرو افتند.
این اصل روانی در کلام شیوا از امام علی (ع ) به خوبی و روشنی بیان شده است؛ «کسی که در خود احساس کرامت میکند شهوتها و لغزشها نزد او بی مقدار میشوند». «عبدالواحد تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم ودررالکلم، ص 231»
لازم است والدین نیازهای عاطفی فرزندانشان را درون خانواده برطرف کنند تا کودکان و نوجوانان برای رفع این نیازهای عاطفی به دیگران مراجعه نکنند چرا که ما نمیدانیم این افراد چه کسانی هستند و ممکن است چه اطلاعاتی به فرزندانمان بدهند چه بسا ممکن است اطلاعات اشتباه در اختیار آنان بگذارند و عزیزانمان را دچار انحراف سازند.
اما شک نکنید انسانی که در خانواده معنوی و عاطفی بزرگ شود به سادگی با این مسائل دچار انحراف نمیشود. انسان سالم به طور طبیعی از ناپاکی نفرت دارد.
برخی روانشناسان به رابطه بین عقده حقارت واستمناء اشاره کردهاند، «هادفیلد» صاحب نظر در مسائل بلوغ مینویسد: عقده حقارت نیز موجب تشویق به استمنا میگردد؛ زیرا آن لذت ناچیز موقتی که استمنا ء به وجود میآورد تا اندازهای آزردگی درونی را جبران میکند ولی غالباً پس از این عمل کودک یاس و تأسف شدیدتری احساس میکند که بیش از پیش بر احساس حقارت وی میافزاید.
وی همچنین مینویسد: بدیهی است که در این موارد، ملامت کردن کودک و تحریک وی به احساس گناه و تقصیر به حالش زیان بخش تر خواهد بود؛ زیرا این عقیده را بیش از پیش در وی تقویت خواهد کرد، که مورد علاقه دیگران نیست و یا اینکه هیچگونه ارزشی ندارد. «محمد رضا شرفی، دنیای نوجوان ص 160»/۹۱۸/ی702/س
محرم آتش افروز